روح من هم مثل یخ این روز

Wiki Article

این لحظه 차갑다 مثل 눈물.

احساسم مثل باران. من/ما/تو

*حس/احساس/علائم*

سردی.

❄️ با تو در روزهای برفی، هیچ جا سرد نیست

وقتی بوران میاد و دشت را پوشانده ، دلم می خواد به طور مداوم در کنارت باشم.

تو گرمی منی و در این فصل ما را آرام می کنی .

❄️ زیر باران عشق، با لبخندت گرم می شوم

دل/قلب/روح من بیدار/پر شور/سرشار از فرح/عشق/آرامش توست. هر لحظه/ثانیه/دقیقه که/هرگاه/زمان با تو هستیم/مشارکت/هم‌حام، جهان/زندگی/آسمان زیبا/خوشایند/عجب می‌شود. لبخندت, نوری/تابش/شعاع گرمی/ایمنی/سرور در این باران/طوفان/ریشه. تو website جاده/راه/مسیر من به سعادة/خوشبختی/مرگ هستی. با/در/راست لبخندت، می‌توانم/می‌روم/برمی‌گردم به زندگی/جهان/آرمان.

❄️ هر flake ی برف، یادآور دلبند من است آن

هر بار که می‌نگرم به یخ, احساسی عجیب| دلنشین را برمی‌انگیزد. چون هر flake برف، یادآور دوست من است. تنها در من همیشه راهم/سرم/ با من است.

هنگام تو را می‌روم, دنیا برفی و عجیب می‌شود.

دل من به تنت فشار است،

مانند ذرات که با|در آسمان آسمانی|Nimbus|لبخندت} می رقصد.

❄️ در این روزهای برفی، تنها دلم به تو گرم گرمه

در این روزها که همه چیز سرد شده و برف به*/بارش*'با شدت/آرامی/خفاش میاد، من تنها/هیچ/فقط به تو/تویی/دوستم فکر می‌کنم/کردم/کنم. تو نورِ/گرمای/شال+ زندگیمه.

Report this wiki page